با نوشتن حالمان بهتر است....

اینجا باهم نوشتن، خواندن رو تمرین میکنیم

با نوشتن حالمان بهتر است....

اینجا باهم نوشتن، خواندن رو تمرین میکنیم

رهایی از حصار

شنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۰، ۰۱:۵۷ ب.ظ

به نام خداوند قلم

 رهایی از حصار

 

 

لب حوض خانه نشسته و خیره به برگ روی آب،  به فکر فرو رفته بودم.

تمام صحنه های آن روز، مثل فیلمی جلوی چشمانم اکران میشد.

برادرم جواد، پریشان از ا ین طرف به آن طرف خانه راه میرفت.

 

مامان به دامنش چنگ انداخته بود و صورتش را میخراشید:

  از چیزی که میترسیدیم، سرمون اومده بود.

 

برادرم سرش را به پائین انداخته بود و میگفت: بخدا مامان من نبودم، امکان نداره...!

من فقط ماشینو ازش گرفتم. همین!

 

مامان با چشمانی گریان رو به برادرم کرد و گفت: بارها گفتم چیزی قرض نگیر.

مگه نمیدونی پدرت دشمن کم نداره؟

 

آشوبی در قلبم شد و نفس هایم بریده بریده شدند.

 

جواد صدایش را در گلویش انداخت و به مادر گفت:

چرا هم به در میزنی هم به تخته، مادر من؟!

بسه دیگه!

این را گفت و کفشهایش را  پوشیده نپوشیده، به وسط حیاط رفت؛ طناب لباسها را محکم کنار زد و درب را به هم کوبید و رفت .

 

سکوت آزار دهنده ای بر فضای خانه حاکم بود.

 

آرام شانه های مامان را که سرش را روی میز ناهارخوری وسط اتاق گذاشته بود، گرفتم.

و با چشمان خیس و صدایی لرزان گفتم: مامان همینو میخواستی؟ جواد به ما اعتماد کرده و مشکلشو بهمون گفته...

 

مادر برگشت و با تمام وجود من را در آغوش گرفت و در گوشم زمزمه کرد:

مرضیه،  تو ماشین مواد مخدر پیدا کردن...چجوری ثابت بشه کار جواد نیست؟!

 

نفس عمیقی کشیدم و ریه ام را از هوای نم دار پاییزی  پر کردم. هنوز انگار این خاطراتم تمومی نداشت. و این بخت سیاه تا مدت ها بر خانه ما رخت بسته بود و قصد رفتن نداشت.

 

مادرم از بس، گریه کرده بود، چشمانش گود شده بودند و دیگر به سختی می توانست ببیند.

من هم در لبه حوض کوچک خانه امان، خاطرات را مرور می کردم که مادرم بر پشت ام زد و فریاد زد:

- مرضیه مرضیه، حواست کجاست مادر؟!

 جواد بی گناهیش ثابت شده..

خدایا شکرت بعد چند سال، شادی را دوباره به ما برگرداندی

...پاشو بریم استقبالش!

____________________________________________________________________________________

نویسنده: خانم طاهری

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۱۱/۳۰
امیر رضائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی