با نوشتن حالمان بهتر است....

اینجا باهم نوشتن، خواندن رو تمرین میکنیم

با نوشتن حالمان بهتر است....

اینجا باهم نوشتن، خواندن رو تمرین میکنیم

به نام خالق قلم

حقیقت انکار ناپذیر

 

او شگفت انگیزترین مخلوق خدا بود.

 یکبار برای همیشه تا بی نهایتِ مسیر عاشقی و حقیقت را برای تمام آزادگان جهان در تاریخ نشانه گذاری کرد تا دست تمام عالمیان را در دست خدا بگذارد.

تنها او بود که توانست تمام قوانین خلقت را بهم بریزد و راه میانبر شود برای رسیدن به خدا.

در اوج عبودیت و بندگی، به آخر خط انسانیت رسید، به سرمنزل مقصود!

آنقدر شیفته ی خدا بود که هر آنچه را که خدا خواست، تقدیمش کرد.

حتی اندیشیدن به او، انسان را به وجد می آورد.

کیست انسان عاقلی که نخواهد در تمام عمرش یکبار با او بودن را تجربه کند؟

باید شبیه او آزاده بود.

 کاش می‌شد یکبار برای خدای او زندگی کرد، کاش می‌شد یک نشانی از او در زمین یافت!

 

تکرار حقیقت او شگفت انگیزترین حادثه زمین خواهد شد!

-----------------------------------------------------------------------------------

نویسنده: خانم فرهنگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۱ ، ۰۹:۲۶
امیر رضائی

به نام خالق قلم

امام رضا (ع)

 

 

 

خبر چون سیل دنیا را گرفته

وقاحت حد اعلا را گرفته

 

هجوم عاشقانت باز گل کرد

دوباره غیرتم بالا گرفته

 

دوباره هشتک امام رضا جان

تلگرام و اینستا را گرفته

 

شبیه مشهدستان است ایران

همه جا نام آقا را گرفت

_______________________

شاعر : خانم فرهنگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۲۱
امیر رضائی

                                                                     به نام خالق قلم

اهمییت قلم و نوشتن در اسلام

 

 

ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ

 

👈ن وَ الْقَلَمِ

(تفسیر نور)

 

_به قلم و آنچه می‌نویسد قسم

_نقش قلم از شمشیر، درهم، دینار، شوهر فرزند بیشتر

_نقش قلم برکاتی دارن

_تجربه قرن‌هارو به هم متصل می‌کند

_فرهنگ رو رشد میده، ابزار تولید علم

_با قلم میشه خواب رو بیدار کرد، همانطور که با قلم مصموم میشه بیدارهارو خواب کرد

_ذلیل رو عزیز و یا عزیز رو ذلیل

_قلم دانشمند از خون شهید موثرتره

_فریاد ساکت است

_قلم سند رسمی، گزارشگر تاریخ است

 

 

👈و ما یَسْطُرُونَ

 

خدا به سطرهایی که در آینده نوشته میشه قسم میخوره

یعنی هر چه رو به آینده می‌ریم، توسعه‌ی علم بیشتر میشه.

 

 

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میفرمایند: عقل نویسنده در قلم اوست.

______________________________________________________

نویسنده: خانم کیهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۲۱
امیر رضائی

به نام خالق قلم


طعم شیــرین ظــهور

 

حرف از آرزو که می‌شود، من به نور می اندیشم

به جهان بعد از تو، به شوق و شور می اندیشم

 

به تبسم دوباره ی عشق در زندگی هایمان

من با تو به بندگی در حضور می اندیشم

 

به امید سرسبز شدن بعد از باران

به عسل نه، به طعم شیرین ظهور می اندیشم

_______________________________________

شاعر: خانم فرهنگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۴۴
امیر رضائی

به نام خالق قلم


نامه ای به فرزندم!

 

 

فرزند عزیزم سلام

امروز حالت چطور است؟

از خدا برایم بخواه که همیشه نگاهش به زندگیم باشد و هیچگاه رهایم نکند.

فرزند عزیزتر از جانم، چند جمله ای با تو حرف داشتم...

شاید از من گله یا ناراحتی داشته باشی و برایت سوال شده باشد که چرا عمرت آنقدر کوتاه بود و نتوانستی از کودکیت لذت ببری.

جان پدر!  این دنیا ارزش معصومیت و پاکی کودکانه ی تو را ندارد و من قبل از تو قدم به این جهان گذاشتم تا جایی مناسب با مراحل رشد تو پیدا کنم و برایت امنیت ، آرامش و آسایش فراهم کنم.

اما عمر پدر؛ این دنیا خیلی بی وفا تر و آلوده تر از آن است که پاکی ها و زلالی های تو را تاریک و غرق در نا برابری ها کند.

اینجا کسی وجود دارد که او را می شناسی و همچنان هم،  از او متنفری.

 اما باید بدانی چه کارها که نکرده و بشر را به چه سختی هایی نکشیده.

 شیطان اینجا خودنمایی ها می کند و وقتی ما به این دنیا می آییم از همان اول، از هر راهی شده تلاش می کند آن محبت و علاقه ای که به خدای زیبا داریم را به دشمنی و نا پاکی تبدیل کند.

بابا جانم،  می دانی هیچ پدری برای فرزندش سرانجام تاریک و تلخی نمی خواهد.

ولی دنیا واقعا ارزش ندارد و تو چه زیبا این را فهمیدی و ما را ترک نمودی.

روزی بر خواهی گشت و من تا ابد درکنارت خواهم بود.

تو روشنی و مهربانی رو دوباره به من نشان بده.

_____________________________________________

نویسنده: روزبه ساعتچی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۰۷
امیر رضائی

به نام خالق قلم

من کیـــستم؟

 

 

چشم که باز کردم همه جا پر از هیاهو بود.  زندگیم جوری بود که سردی و گرمی زیادی را کشیده بودم.

هزاران سوال وجودم را فرا گرفته بود. به راستی من کیستم؟

 چیزی در وجودم می گفت:  چرا باید من درگوشه ای بایستم و شاهد زندگی راحت دیگران باشم؟!

حس می کردم قدرت عجیب در وجودم می چرخد؛  شاید باور نکنید!  با کلی آرزو، روز و شب کار کردم. در حد یک ساعت استراحت می کردم تا آینده خیلی خوبی برای اطرافیانم بسازم.

خواب و خوراکم کم بود و داشتم قوی تر می شدم. ولی همیشه درجا می زدم و هر کاری می کردم پیشرفتی نمی کردم.

 بعد از سالها یک دوست پیدا کردم و بالاخره از تنهایی درآمدم.

خیلی مهربان بود،  به من اعتماد به نفس  می داد.

 من را به همه معرفی می کرد.

 می گفت:  بینید چه خوش قد و بالا ست؟

خیلی از من تعریف می کرد و مرا دوست داشت...

کار من به صورتی بود که ساعات زیادی را باید در محل کار بودم. و بیشتر اوقاتم را در محل کار با دوستم وقت می گذراندیم.

ماه ها گذشت ومن خسته و رنجور از کار بودم، زمان آن رسیده بود که اندکی استراحت کنم زمستان رسیده بود،

باران سختی می بارید و از شدت خستگی، در خوابی عمیق فرو رفتم.

 ناگهان درد شدیدی در کمرم احساس کردم، چنان دردی بود که آهم بلند شد و از ترس چشم باز کردم، با صورت زمین خوردم و نمی توانستم تکان بخورم.

یک نفر من را چرخاند، دیدم دوست خوبم است. گفتم: چه اتفاقی افتاده؟

پاسخم را نمی داد و افتاده بود به جانم و نمی توانستم تکان بخورم.

سخت بود، ولی آنجا بود که فهمیدم روی دیگر دوستی آدم ها، خیانت و نابودی است.

دیگر زبان ام کار نمی کرد که بگویم ما باهم زندگی کردیم؛ چرا تیشه به ریشه ام زدی؟

مرا تکه تکه کرد و بلند داد زد هیزم زمستان فراهم شد  و من را کنار دیوار خانه ریخت.

بله، من درختی بودم با آرزوهای بر باد رفته!

_______________________________________________

نویسنده: آقای روزبه ساعتچی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۲۷
امیر رضائی

به نام خالق زیبایی ها

امید دیدن تو

 

سپیده سر زده است با امید دیدن"تو"

دل بهار هم خوش است به باریدن"تو"

 

پر از نشان ظهورت شده تمام زمین

فقط بیا و فقط بیا و فقط بیا، همین!

__________________________________

شاعر: خانم فرهنگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۱۷:۰۶
امیر رضائی

به نام خالق قلم

تولد نور

 

 

خیال کن قرار است وظیفه‌ی محافظت از یک مجتمع مهم و بزرگ را به کسی بدهند،

آیا نباید ویژگی و قابلیت‌های آن فرد هم به همان اندازه بزرگ و خاص باشد؟

 

و اما فردی که انتخاب می‌شود هم  باید هزینه‌هایی بدهد تا بهترین عملکرد را داشته باشد؛ وقتش، خوشی‌هایش و گاهی حتی جانش را در این راه قربانی کند.

 

حال داستانی را بخاطر بیاور که بهترین و باقابلیت‌ترین انسان روی زمین برای محافظت از چیزی، «بزرگ‌ترین» هزینه‌ها را بدهد، اولین سوالی که به ذهن می‌رسد این است که مگر آن «چیز» چقدر با عظمت بوده؟

 

«امام حسین(ع)» فرمود:«من برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم...»

و این اشرف مخلوقات «انسان»چقدر عزیز است که خداوند برای تعالی روح  و حفظ مسیر درست زندگی‌ او، بهترین آفریده‌اش را برای پاسداری از مظاهر و نشانه‌های اسلام و حمایت از مردم ستم دیده به میدان روانه می‌کند و هزینه‌ای چون به خون غلطیدن او و خاندان پیامبر و فدا شدن فاضل‌ترین اصحاب و مردم آن زمان پرداخته می‌شود.

 

و چه عزیز بنده‌‌ایست«حسین(ع)»

و  زادروزش چه بسیار الطاف و برکاتی برای اهل زمین دارد

تولدش با تمام جان گرامی باد.

____________________________________________

نویسنده: خ نادمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۱۶:۵۱
امیر رضائی

به نام خالق قلم

آخرین فرستاده

 

زندگی زنبورها یا مورچه‌ها با آن همه جمعیت و البته عدم آشفتگی، دنیای شگفت‌انگیزی است.

هیچ‌کدام به دنبال جایگاه دیگری نیستند و همه آن ها، بدون کم ترین ظلم و آسیب در حق یکدیگر، وظیفه اش را از روی «غریزه» انجام می‌دهند.

پس چرا انسان هرگاه به حال خود رها شود و هر چقدر قدرت و امکانات و علمش بیشتر می‌شود، ظلم و تبعیض و گرفتن آزادی زیر دستان، برایش آسان‌تر می‌گردد.

شاید وجود « اختیار» مسبب این همه آشفتگی است.

اما به راستی آن که خالق نظم کوچک ‌ترین موجودات است، برای زندگی برترین آفریده‌اش راه حلی را تدبیر نکرده است؟!

 

شاید انسان‌هایی چون «نوح» آمدند تا مظهر حمایت از محرومین و پابرهنگان باشند؛

چون «ابراهیمی» آمد تا صبر و حلم را به جهانیان نشان دهد.

«موسی» آمد تا مردم بدانند ایستادن در برابر قوی‌ترین ظالمان هم امکان پذیر است.

«عیسی» آمد تا خدمت به مردم و اخلاق نیک دوباره متولد شود.

و اما«محمد» آخرین فرستاده‌ی آسمان،مجموعه‌ی تمام صفات پیامبران و انسان‌های بزرگ از ابتدای آفرینش، آمد تا ارواح و اجسام بشر را از ظلمت رها کند و به مقام حقیقی‌اش، که جانشین خدا در زمین شدن است، برساند.

_____________________________________________

نویسنده: خانم نادمی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۱۹:۳۹
امیر رضائی

به نام خالق قلم

خانواده ی آسمانی

 

خانواده‌ی آدم، حوا بود و هابیل و قابیل.

اصلا ما انسان‌ها روزی همه یک خانواده بودیم اما گمان می‌کنم زمانی که قابیل، هابیل را کشت؛ فراموش کردیم  برادرها و خواهرهایی هستیم که باید مانند خانواده تنی‌مان، یکدیگر را دوست بداریم و مصلحت اندیش هم باشیم.

بعد از آدم، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی ها آمدند تا به یادمان بیاورند ما همان روح واحدیم که تنها لیاقت چون هابیل شدن را داریم و حتی برتر از هابیل.

مبعث «محمد(ص)» یعنی کامل‌ترین راهنمایی برای رسیدن به مسیر برادری‌مان، برای رهایی دنیا از ظلم و زورگویی و برتری‌جویی قابیل‌ها، و دمیده شدن دوباره روح عدالت و برادری در کالبد انسان.

_________________________________________

نویسنده: خانم نادمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۱۹:۰۸
امیر رضائی